تصورات متوهم

جاده اصفهان . خرداد 1385 | Iran . Isfahan

* گاهی یک تلنگر کافیه تا تمام معادلات زندگی بهم بریزه …

19 Comments

  1. 9 نوامبر 2008
    Reply

    salam khasteh nabashi agha mesl hamisheh movafagh bashi aziz

  2. 9 نوامبر 2008
    Reply

    سلام آرش عزیز
    تصویر بسیار زیبا و پر مفهومی بود, مخصوصا” متنی که براش برگزیدی.
    امیدوارم همیشه موفق و سرفراز باشی.

  3. 9 نوامبر 2008
    Reply

    زندگی سرشار از شور است پاره ای از ان باش.
    زندگی امیخته به تلاش است با ان اغاز کن .
    زندگی با اندوه همراه است درد از ان بزدای .
    زندگی با شادی همراه است احساسش کن دریابش و تقسیم اش کن .
    زندگی بسته به ارمان هایی است بکوش تا به والاترینشان برسی .
    زندگی مقصدی را می جوید کاشف ان باش…
    .
    سلام آرش جان برخلاف همیشه که اولین شاهد عکسای زیبات بودم این تصویر برام تازگی داشت ، خیلی زیباست ، زندگیت سراسر از این زیباییها باد …

  4. 9 نوامبر 2008
    Reply

    KHODAIA TO MIDANI HAGHIGHATE VOJOODAM RA
    IARIAM DEH TA MAN NIZ BEDANAM

    KARE KHEILI JALEBI BOOD

    MOVAFAGH ABSHI ARASH JAAN

  5. 9 نوامبر 2008
    Reply

    گاهی انقدر آدم منتظر اتفاق های بزرگه که فرصت دیدن و فهمیدن اون تلنگر رو از دست می ده …

  6. 9 نوامبر 2008
    Reply

    Tasvire besyar ziba ba processinge ostadane! matnetoon ham ke harf nadare, gahi hatta oon talangore nesfe nimeh ro ham nemikhad

  7. 9 نوامبر 2008
    Reply

    خیلی قشنگ. واقعا گاهی یک تلنگر!

  8. 9 نوامبر 2008
    Reply

    آرش عزیزم
    تحقق بخشیدن به افسانه ی شخصی
    یگانه وظیفه ی آدمیان است
    همه چیز تنها یک چیزاست
    و هنگامیکه آرزوی چیزی را داری
    سراسر کیهان همدست می شوند
    تا تو فاتح قله ی آرزویت باشی…

    این تصویر متوهم
    آرامش طلوعی دیگریست..
    داداش گلم
    فوقالعاده بود.
    شاد باشی و آرام..

  9. 9 نوامبر 2008
    Reply

    این عکس زیبا نیست… محشره. فوق العاده است، اصلا شگفت انگیزه.
    داشتم با دل گرفته آرشیومو می خوندم، از یه مطلبی که شما لطف کرده بودین و واسش کامنت گذاشته بودین، اینجا رو باز کردم. بعد، داشتم مطلب بعدی رو می خوندم که اولش بود : دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است… داشتم این رو زمزمه می کردم که دستم رفت رو این پنجره… وای خدایا! نمی تونم بگم چه احساسی پیدا کردم یهو.
    ممنونم ازتون به خاطر انتقال این حس خوب، با اون عنوان محشر و اون جمله خیلی مناسب.

  10. 9 نوامبر 2008
    Reply

    سلام

    عکس زیبایی بود

    نور و کنتراست خوبی داشت

    منم به روزم

  11. 9 نوامبر 2008
    Reply

    در پس ابرهاي تيره و تار هم ميتوان خورشيد را ديد و باور داشت
    كه در ماوراء آن همواره خورشيد مي درخشد.

  12. 9 نوامبر 2008
    Reply

    چه ابرهاي مرددي . شومي نيتشان عجيب قابل انكار نيست

  13. 9 نوامبر 2008
    Reply

    بسیار زیبا . من که همیشه در اندیشه پیمودن راه اساتید و دوستان بزرگواری مثل شما بودم ولی چرا نمیشه نمیدونم …

  14. 9 نوامبر 2008
    Reply

    سلام دوست
    اون قدیما که فکر میکردم عکاسی میتونه بخشی از من باشه خیلی عکس میدیم
    از جمله اون عکس شما
    وب من هک شده هر چند دیگه مهم نیست .
    ممنون که اومدید اما چی شد که اونجا رو ÷یدا کردید؟
    موفق باشید

  15. 9 نوامبر 2008
    Reply

    سلام نمیدونم چطوری عکس میگری که اینطوری میشه اما واقعا فوق العاده است. تلنگرها همیشه هستند ما نمی بینیم.

  16. 9 نوامبر 2008
    Reply

    بسیار عکس زیبایی .

  17. 9 نوامبر 2008
    Reply

    سلام حمید جان
    خیلی عکس رویایی و زیبایی رو گرفتی.من عاشق اینجور عکسهام .موفق باشی.یه سری به طبس هم بزن البته الان مثل جهنم میمونه…

  18. 9 نوامبر 2008
    Reply

    يه كار گرم و زنده و پويا.يك تضاد بين حركت و سكون.به اين ديدار دوباره آرش جان

پاسخ دادن به مریم لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 + = 27